loading...
تاپ رمان
m.f بازدید : 669 دوشنبه 01 شهریور 1395 نظرات (0)

دانلود رمان قفسی برای آرامش

نوشته سیده راحله موسوی

خلاصه:

دنیا به مسخرم گرفته.زمان بغ کرده ایستاده وبه چشمای همیشه بارونیم زل زده .انگار دیروز بود که با تور سفید به جای خونه اقبال شدم مهمون خونه پدر.با یه شناسنامه که صفحه طلاق و ازدواجش هنوز خشک نشده خط خطی میشه .این مردم نمیفهمن .به جای من نبودن که به جرم از دست دادن دخترانه هاشون وخط خطی شدن شناسنامشون از جامعه طرد بشن .ومن میشم همخونه کسی که منو به دیروزهاش پیوند میده .شنیدی میگن چوب خدا صدانداره؟؟آخرش میون رقص دلها دل میده به منی که دلمو گم کردم میون غرور مردها…ومنی که میگردم سالهامیون شکسته های غرورم زیر پای نامردها….پایان خوش

 

مقدمه

همين يك جمله كافي بود تا گريه هاي بي صدام هق بشنو صداي گريه هام پژواك فضاي اتاق …فكرم ديگه نميكشيد .تمام انرژيمو سر ميز آرايشي خالي كردم.رژلبمو برداشتموبا تمام تواني كه توي وجودم ميديدم روي آينه نوشتم ((ازت متنفرم پويا))با ديدن اسمش روي آينه دباره داغ دلم تازه شده بود نفرت رو توي چشمام ميديدم بااون لباس عروسي كه تنم بودو رده هاي به جامونده سياه روي صورتم كه اشكام از آرايشم به جا گذاشته بود تمام نفرتم رو روي جمله روي آينه خالي كردم .تنم داغ بود هنوز نفهميدم سردستم چي آوردم به لباس عروسم چنگ زدم و از تنم در آوردمش روي شيشه خورده هاي كف اتاق انداختم .مايه گرم و قرمز رنگه دستام هرلحظه بيشتر و بيشتر ميشد.خوني كه از دستم ميچكيد دربرابر خوني كه توي دلم راه افتاده بود هيچ بود.

تعداد صفحات:397 صفحه پرنیان،113 صفحه پی دی اف

 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 159
  • کل نظرات : 8
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 8
  • آی پی امروز : 33
  • آی پی دیروز : 56
  • بازدید امروز : 43
  • باردید دیروز : 107
  • گوگل امروز : 2
  • گوگل دیروز : 13
  • بازدید هفته : 331
  • بازدید ماه : 1,706
  • بازدید سال : 16,012
  • بازدید کلی : 267,073