نویسنده : melii
ژانر:عاشقانه,اجتماعی,هیجانی
خلاصه:
یه خاندان فوق اشرافی (یعنی اینکه یه جورایی به خندان سلطنتی میرسن)توی این خاندان رسمه که
وقتی بچه ها به سن قانونی میرسن یعنی ۱۸ باید مستقل باشن یعنی باید خودشون مسبقل زندگی کنن ولی بدون اینکه خودشون متوجه باشن کارهاشون به بزرگترای خاندانشون گزارش میشه .
دنگ..،دنگ..
ساعت گیج زمان در شب عمر
می زند پی در پی زنگ.
زهر این فکر که این دم گذر است
می شود نقش به دیوار رگ هستی من…
لحظه ها می گذرد
آنچه بگذشت ، نمی آید باز
قصه ای هست که هرگز دیگر
نتواند شد آغاز
سهراب سپهری
آتروان:صورت دیگری ازاترایان,نگهبان آتش,پیشوای دین زرتشتی
آترون: صورت دیگری ازاترایان,نگهبان آتش,پیشوای دین زرتشتی
راتین:رادترین,بسیارجوانمرد,هم چنین اسم یکی ازسرداران اردشیر دوم پادشاه ساسانی
آزرم:شرم وحیا,ملایمت,مهربانی,رها وارسته,ازشخصیت های شاهنامه ,نام دختر خسروپرویزپادشاه ساسانی
درفشان:درخشان وروشن
شب آرا:آراینده شب
قسمتی از داستان
فصل اول:
آتروان:۱۸ ساله ,ازخانواده اشرافی , به موقش شرو شیطون,پدرم بزرگ ترین فرزند خانواده ,یک خواهر دارم ۸ ساله.
آترون:۱۸ ساله,بردادر اتروان برعکس اتروان مثلا خخخ.
راتین:۱۸ ساله ازخانواده اشرافی,مادرم فرزند سومه چشم به اتران(حمع اتروان اترون ) نیوفته ارومم ,ودو تا خواهردارم یکی ازخودم بزرگتر ۲۸ ساله یکی دیگه ۱۵ ساله.
ازرم:۱۸ ساله ازخانواده اشرافی:پدرم فرزند دوم خانواده,یک بردادردارم ایران نیست ازخودم بزرگتره ۲۹ سالشه.
درفشان:۱۸ ساله ازخانواده اشرافی ,شیطونم خخخخ یه برادر برزگ ترازخودم دارم که درحال حاضرایران تشرف ندارن پدرم فرزند چهارم.
شب ارا: ۱۸ ساله ازخانواده اشرافی,میشه گفت ارومم یه خواهر ازخودم بزرگتر دارم ۲۰ ساله ,مادرم فرزند اخر یعنی پنجمین فرزند .