نوشته مهلا توانا
خلاصه رمان فراتر از یک رویا : هرآدمی یک سرگذشتی داره …یه قصه ! قصه ی آدما از وقتی شروع میشه که یک اتفاق ، زندگیِ عادیشون رو تغییر میده !
این داستان ، قصه ی یک دختری رو روایت میکنه به اسم سارا که خیلی وقته از خودش و زندگیش قطع امید کرده …
یکی از غیر منتظره ترین اتفاق ها براش رخ میده که از نظرِ خیلی ها غیر ممکنه ! شاید اولش یک خواب باشه ولی خیلی زود حقیقی ترین لحظه ها که مثلِ یک رویا میمونه به وقوع می پیونده !
این داستان دو نوع عشقِ متفاوت رو به تصویر میکشه ! عشقی که به زمین محدود میشه و عشقی که از زمین فراتر میره و درگیرِ آسمون میشه ! …پایان خوش
درست لحظه ای که تو را درخواب دیدم به وجودت ایمان آوردم وازهمان لحظه عاشقت شدم ! تو راخواستن، همانندِ تقدیر …فراترازاراده ام بود !
پس … هیچگاه به پایان فکر نکن ، اندیشیدن به پایانِ هرچیز ، شیرینیِ حضورش را تلخ میکند ! بگذارپایان تورا غافلگیر کند …
همچون آغاز !