نوشته tromprat
رمان درمورد مردی هنرمنده که شرکت تبلیغاتی داره طی اتفاقی در گذشته حافظشو از دست داده و دنبال انتقام از عوامل و کسایی که گذشتشو ازش گرفتن طی رخدادی اتفاقی از قبل با کسی دوست میشه که براش جای خانوادش و پر میکنه خانواده ای که بهش میگن اون متعلق به هیچکس و هیچ چیزی نیست ولی انقدر مرد سرسختی هست که این چیزا مانع رسیدن به هدفش که شهرت در هنره نشه
خانوادم نبوده بخاطر هیچ حساب شدن از طرف تنها رفیقم
نبوده زندگی من بخاطر باور نداشتن به خودم و وجودیتم
همیشه تاریکی رو رد کرده تارنگی بالاتر از سیاهی رو نشونم بده
واون پوچی منه .انسانی نیست که تنها افریده نشه و تنها زندگی نکنه
و تنها از دنیا نره ما فقط تو کابوسی از توهماتمون زندگی میکنیم
که انتها نداره وبرعکس از ترسهای پشت سرمون فرار میکنیم تا
به نور واهی جلمون برسیم
هیچ چیز تا ابد باقی نمیمونه جز خودت ،تنهایی و سیاهی
قسمتی از داستان
منتظر آسانسور شرکت وایساده بودم و با پام رو زمین ضرب میگرفتم ثانیه های لعنتی که تکون نمیخوردن
ومیشمردم شقیقهام نبض میزدن و
این اخطاری بود برا یه سردرد طولانی بالاخره بعد از مدت زیادی که گذشت
در آسانسور باز شد به طبقه مدیریت رسیدم و بدون هیچ صحبتی وارد اتاقم شدم.
کیفم و روی میز گذاشتم و به سمت دیوار شیشه ای اتاقم حرکت کردم که منظره فوق العاده ای داشت
کل شهر از اینجا مشخص بود حس اوج و قدرت بهم میداد وقتی از این بالا به همه چیز مسلط هستم پیشونیم
و که به شدت درد میکرد به خنکی شیشه چسبوندم و چشمامو بستم افکاری توی ذهنم بالا وپایین میشد که سالها
براشون زمان صرف کرده بودم سالهایی که به سرعت تباه و سیاه شدن بدست کسایی که باید تقاص اون روزا رو پس بدن تقاصی که با بدترین بها باید پرداخته بشه
در اتاق یهو باز شد سرمو با شدت برگردوندم
- تعداد صفحات کتاب : 627 صفحه پی دی اف ، 2424 صفحه پرنیان
- دانلودرمان براي اندرويد،تبلت با فرمت apk
- دانلود رمان براي آيفون،ايپد،،اندرويد،تبلت با فرمت epub
- دانلود رمان براي جاوا بافرمت jar
- دانلود رمان براي جاوا لينک کمکي
- دانلود رمان براي کامپيوتر PDF
- PDFدانلود رمان پی دی اف براي موبایل برای تمامی گوشیها