خلاصه داستان: مادر و پدر ترانه بخاطر مشکلات خانوادگی از هم دیگه جدا میشن. بدون اینکه به فکر تنها فرزندشون باشن. ترانه بعد از جدایی پدر و مادرش یه شب همراه پدرش به مهمونی میره که همه اتفاق های داستان از این مهمونی شروع میشه. آشنایی با آدم های جدید و مرموز.. قبولی در دانشگاه… و خیلی اتفاق های دیگه. سر و صداشون کل خونه رو برداشته بود. همینطور که با خونسردی به داد و هوارشون گوش می کردم با برداشتن کیف از اتاق خارج شدم.
اطلاعات کاربری
لینک دوستان
آرشیو
آمار سایت