ژانر: تخيلي- ترسناك- راز الود- كمي طنز- هيجان انگيز- كمي عاشقانه
از زبان نویسنده رمان:
شايد اول رمان رو كه بخونيد بگيد تكراري و مزخرفه. اما ازتون ميخوام حداقل تا نيمه هاي داستان قضاوت نكنيد. اين رمان كاملا متفاوته و تركيبي از ژانر هاي طنز- ترسناك- تخيلي- راز الود و عاشقانه اس. از اون قسمت عاشقانه اش بد برداشت نكنيد. چون خود منم زياد از رمان هاي عاشقانه خوشم نمياد ، زياد شخصيت هام رو با عشق و عاشقي درگير نمي كنم. اميدوارم تا آخر همراهم باشيد.
خلاصه:
داستان در مورد پسري به اسم حسامه. اين آقا يه روز با رفيقش سياوش ميره يه مهموني. اونجا دختري رو ميبينه و ناخواسته دل ميبنده. بدون اين كه بدونه اون دختر چيه و كيه. بعد از اون مهموني اتفاق هايي براي حسام ميوفته كه خيلي هم خوشايند نيستن و حسام بارها و بارها راهي بيمارستان ميشه. با حقيقت هايي رو به رو ميشه كه براش غير قابل باورن اما راحت اونا رو ميپذيره. حقيقت هايي كه باعث ميشه حسام بفهمه نصف بيشتر وجودش انسان نيست. با كمك دوستاش ميخواد بفهمه كه چيه. در اين بين سحر و دوستانش هم به كمك حسام ميان.
اتفاق هاي هيجان انگيزي قراره تو اين رمان به وجود مياد. ازتون ميخوام تا اخر با من بمونيد و در ضمن عجولانه قضاوت نكنيد.
من براي نوشتن قسمت هاي تخيلي كلي فشار به مغزم اوردم و ذهنمو به كار گرفتم.
ژانر: تخيلي- ترسناك- راز الود- كمي طنز- هيجان انگيز- كمي عاشقانه