loading...
تاپ رمان
m.f بازدید : 321 شنبه 09 مرداد 1395 نظرات (0)

دانلود رمان یکی طلبت

نوشته شکوفه

خلاصه:

داستان راجب ماجراهای زندگی دونفره…واز زبون همون دونفر هم روایت میشه…
دختر نوجونی که فارق از هرچیزدیگه ای عاشق بازیکن تیم مورد علاقه شه و تنها فکروذکرش فوتباله…و پسری که تو شرایط روحی بی بدی وابسته شده…به دختری که…
درنهایت همین حس ها که باعشق اشتباه گرفته شده،یه جورایی سرنوشت جفتشون روبه هم گره میزنه وماجراهایی روبه وجود میاره…پایان خوش


 

مقدمه:

یه سری آدما هستن…تیپ های سنگین خاصی میزنن…اکثرا” مشکی میپوشن…
اودکلن خاص،مثلا” لالیک میزنن…مشروب فقط ویسکی میخورن…
قهوه روبدون شیروشکرمینوشن،تلخه تلخ!
مردایی که سوارماشین مشکیشون میشن وساعت 1شب به بعدتنها توخیابونا رانندگی میکنن درحالیکه یه آهنگ خاص رو100بارگوش میکنن.
همونایی که تنها کافه ورستوران میرن. شبا تنهایی قدم میزنن وسیگارشون روبی تفاوت به همه چی میکشن…
از دورکه نگاشون میکنی ابروهاشون گره خورده توهم،همش فکرمیکنن…
ولی وقتی نزدیک میری وباهاشون صحبت میکنی بانگاه وآرامش خاصی باهات حرف میزنن
اینا بهترین آدما برای دردودلن.
همونایی که راجبه همه چیزاطلاعات دارن ونگفته میفهمن…
اما…این مردا یه زمان مثل بقیه مردای معمولی بودن!
اسپورت میپوشیدن،باصدای بلند میخندیدن، فوتبال میدیدن و…
خلاصه عین خیالشون نبودورنگی بودن!
تا اینکه یه روزیکی اومدتوزندگیشون،عاشق شدن…
کسی که زندگیشون روعوض کرد، امابعد تنهاشون گذاشت ورفت!!!
ازاون روز این مرداخیلی عجیب وخاص شدن.
خلاصه این مردا از دورخیلی خوب وجذابن ولی اگه بخوای وارد زندگیشون بشی…
وقتی بهشون بگی دوست دارم، غصه روتوچشاشون میبینی…!
انتظارنداشته باش بهت بگن منم دوست دارم!!!
مکالمه های تلفنیشون کوتاه ومختصره واکثرا” زیادحرف نمیزنن…
برای قرارشون عجله وهیجان ندارن!
این مردا دیگه خیلی سخت اعتمادمیکنن
اگه بهشون دروغ بگی سعی نمیکنن ثابت کنن ومچ بگیرن…
بلکه یه لبخندکوچک باچشمای خمارمیزنن وآروم پامیشن ومیرن، وقتی رفتن دیگه هیچ وقت برنمیگردن.
حالا حالا ها گذشت ندارن واصلا” فکرنکن دل رحمن…!
این مردابزرگترین دردای دنیا روتحمل کردن…
دیگه هردردی براشون دردنیست…!!!
***
یه گروهی از دخترام هستن که:
خیلی ساده حرف میزنن
گاهیم واسه اینکه خودشونو بیشتر تو دلت جاکنن میزنن رو دنده ی لوس بازی…
قولشون قوله…
یه دل بزرگ ومهربون دارن…
همیشه حامی آدمن توی شرایط بحرانی…
وقتی به کسی علاقه مند میشن سعی میکنن بهترین”دوست” براش باشن تا یه “دوست دختر”….
چون نمیخوان آب تودل طرف تکون بخوره…
یه گوش خوب واسه دوستاشونن اما درداشونو تو خودشون میریزنو…
کم که میارن…هی غرغر میکنن…
هروقت تنها میشی، اولین کسی که به ذهنت میرسه واسه حرف زدن،اونه….
چون بهت ثابت کرده واسه ات یه دوسته، فارغ از هرچیز دیگه ای!!!
 

 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 159
  • کل نظرات : 8
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 8
  • آی پی امروز : 23
  • آی پی دیروز : 39
  • بازدید امروز : 95
  • باردید دیروز : 207
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 5
  • بازدید هفته : 95
  • بازدید ماه : 3,598
  • بازدید سال : 17,904
  • بازدید کلی : 268,965