نوشته melikaahmadi
مقدمه:
.
غافل میشوم از پیرامونم.. قضاوت میکنم بدون آنکه از چیزی مطمئن باشم. بی توجهم و گاهی خود خواه.. اما تاوانش را پس میدهم.. تاوانی جبران ناپذیر. از متوجه نشدن هايم حرصم میگیرد. از فکرهای غلطم حرصم میگیرد. از این دنیا حرصم میگیرد
دختری بنام رکسانا ک طراح لباس است و با دوست صمیمی اش سارینا مشغول ب کار است و درآمد نسبتا خوبی دارد. پدرومادرش باهم اختلاف دارند و ممکن است این اختلاف منجر به طلاق شود. رکسانا دختريست ک بخاطر رفتارهای پدرش از مردها هراس دارد. خب حق دارد روی خوش ندیده است. مادرش سنا دوست چندین ساله اش را پس از سالها پیدا میکند و رابطه شان مثل قبل میشود. سودا دوست مادرش چند سال پیش بدون خبر ب سفری طولانی رفتند اکنون او تنها برگشته است. شوهرش فوت کرده و پسرش برای ادامه تحصیل هنوز انور است. با برگشتن محسن اتفاقایی رخ میدهد که رکسانا انتظارش را ندارد. یک حس عجیب و نا آشنا.. میخواهد از این احساس فرار کند اما تا کی؟ شیرینی را تجربه میکند و بعد تلخی را.. اما تجربه شیرین از خود چیزی بر جای میگذارد ک تلخی بعد را از بین میبرد
تعداد صفحات:415صفحه پرنیان،148صفحه پی دی اف